به گزارش مشرق، در سالیان اخیر کم و بیش شاهد کمرنگ شدن پشتکار و اشتیاق جوانان نسبت به ادامه تحصیل شدهایم و حتماً شنیدهاید که در زمان قدیم با اینکه شرایط تحصیل دشوار بود ولی اراده و پشتکار فرد به تنهایی او را به درجات بالای تحصیلی میرساند.
امروزه خیلیها از نبود امید برای یافتن شغل مناسب در آینده گله دارند و میگویند به همین خاطر دانشجویان به ادامه تحصیل خود اهمیتی نمیدهند البته تعداد زیادی از شهروندان هم از ناکارآمدی نظام آموزشی و ناهماهنگ بودن آن با بازار کار مینالند.
بخشی از این مشکل از روند غیر طبیعی رشد تحصیلی کودکان نشأت میگیرد که والدین بدون مطالعه خاصی فرزند خود را از سنین پایین به انواع کلاسهای آموزشی میگذارند و او را از کودکی از تحصیل و محیط آموزشی دلزده میکنند.
در نهایت مشکل اصلی نظام آموزشی ایران در بیبرنامگی و بیتوجهی دولتها در دوران مختلف ریشه دارد چون آموزش در کشورمان در اولویت اول توجه و رسیدگی نیست در حالیکه تمام کشورهای توسعه یافته دنیا، بیشترین وقت و هزینه خود را برای نظام آموزشی و فرهنگ سازی ریشهای ملت صرف میکنند و نتایج این توجه نیز غیر قابل کتمان است.
نظام آموزشی با بازار کار هماهنگی ندارد
ک. محمدی که دارای دو فرزند با تحصیلات دانشگاهی بوده و هر دو بیکارند با اشاره به سختی شرایط تحصیل در زمان قدیم اظهار میکند: قبل از تغییر نظام تحصیلی قدیم در سالهای قبل از 53 مقاطع تحصیلی از اول دبستان تا 12ام ادامه داشت و در نهایت منجر به اخذ مدرک دیپلم میشد.
وی میافزاید: اکنون به راحتی زمینه تحصیل برای افراد فراهم بوده و میتوانند با صرف هزینه اندک در دانشگاههای دولتی تحصیلات عالیه را پشت سر بگذارند.
محمدی با بیان اینکه قبلاً محوریت تنظیم جمعیت کشور وابسته به ارتقاء اقتصاد کشور بود و شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر رواج یافته بود میگوید: امروز دولت خانوادهها را به بیشتر شدن فرزند و افزایش زاد و ولد تشویق میکند در حالی که پیش نیازهای لازم برای رفاه و اداره این جمعیت وجود ندارد.
به گفته وی مدیریت جمعیت باید درست و هدفمند باشد چراکه در غیر این صورت منجر به فقدان فضای صحیح آموزشی و نبودن موقعیت شغلی مناسب برای فارغ التحصیلان میشود و این مهم، انگیزه لازم را از جوانان برای ادامه تحصیل میگیرد.
ناهماهنگی در کادر آموزشی آموزش و پرورش
م. رسایی که اکنون مشغول عینک سازی است و مدرک فوق دیپلم خود را در سال 63 از دانشگاه تبریز اخذ کرده با گله از تغییرات نظام آموزشی اظهار میکند: تغییراتی که فقط شامل محتوا و روش آموزش باشد به درد نمیخورند و هرگز تأثیرگذار هم نیستند.
وی میافزاید: قبل از شروع این روش باید اطلاعات قبلی اساتید و مدرسان را با محتوای جدید آموزشی هماهنگ میکردند تا امروز شاهد برخی کم کاریها و ناهماهنگیها نباشیم.
رسایی با اشاره به حقوق کم فرهنگیان و شرایط اقتصادی موجود جامعه میگوید: این بیتوجهی دولت نسبت به کمبود حقوق معلمان مستقیماً بر کیفیت یادگیری و آموزش تأثیر میگذارد به طوری که بعضاً معلمان رغبتی به تدریس کامل درس در کلاس نشان نداده و سعی در برگزاری کلاسهای خصوصی در خارج از مدرسه دارند.
وی با بیان اینکه والدین توجهی به سن کم فرزندانشان نداشته و آنها را از سنین پایین در کلاسهای آموزشی مختلفی شرکت میدهند میافزاید: این شرایط فشرده آموزشی کودک را از سیر طبیعی رشد خود خارج کرده و وی را از ادامه تحصیل و رغبت در یادگیری باز میدارد.
بیعدالتی در نظام پرداخت حقوق در کشور
رسایی یکی دیگر از دلایل بیتوجهی کودکان به یادگیری را وجود گوشیهای هوشمند و بازیهای اعتیاد آور بر میشمارد.
ع. ابراهیمی، کارشناس ارشد ریاضیات که خود مشغول تدریس است و به خوبی با محیط آموزش کشور آشنایی دارد با گلایه از فرهنگ سازی اشتباه جامعه در رابطه با نظام آموزشی میگوید: در کشور ما خیلیها به ریشههای آموزش ارزشی چندانی قائل نیستند.
وی میافزاید: پایه و اساس رشد و ارتقا یک کشور، نظام آموزشی است و باید ما نیز به مانند دیگر کشورهای موفق، با تمام توان نسبت به رشد زیرساختهای آموزشی و بالا بردن کیفیت و کمیت آن بکوشیم و فرهنگ سازی را در اولویت همه برنامه ریزیهای توسعه کشور قرار دهیم.
ابراهیمی تصریح میکند: ما در تحصیلات دانشگاهی بیشتر به دنبال بُعد مالی رشتههای مختلف هستیم تا دانش، چرا یک دندانپزشک که فارغ التحصیل یکی از دانشکدههای نامعتبر ترکیه است ماهیانه چند صد میلیون درآمد دارد ولی یک استاد ریاضی که تمام مغز خود را در یادگیری این دانش معطوف کرده و جزو نوابغ ایران است سقف حقوق خود را تا سه میلیون تومان میبیند؟
ایرادات سند تحول بنیادین آموزش و پرورش
اسدالله افخمی مدیر مدرسه حبیبزاده ارومیه نیز با اشاره به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش اظهار میکند: این تحول در نظام آموزشی کشور یک حرکت قوی و رو به رشد است ولی هنوز ضعفهایی دارد.
افخمی تصریح میکند: تحول در روش تدریس و محتوای کامل آموزشی به صورت کاملاً ناهماهنگ با اطلاعات و دانش اساتید و مدرسان انجام گرفت و این امر سبب بروز مشکلات زیادی در روند آموزش شد.
وی میافزاید: یکی دیگر از ضعفهای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که به صورت جدی کیفیت یادگیری دانش آموزان را کاهش میدهد حذف نمره از دورهٔ ابتدایی اول تا ششم و جایگزین شدن توصیف وضعیت در چهار سطح خیلی خوب، خوب، متوسط و نیاز به تلاش بیشتر شد.
افخمی میگوید: نبود وسیلهٔ سنجش در این دوره سبب شده که مدرسین هنگام ورود دانش آموزان به دورهٔ اول متوسطه که معیارهای سنجش آن نمره است با مشکل روبرو شوند.
وی میافزاید: آموزش و پرورش در جایگاه اتاق فکر جامعه و معلم نیز حافظ فرهنگ ملت است بنابراین انجام هر کاری مرتبط به این حوزه نیاز به مطالعه و تحقیق فراوان دارد.